دل دیوانه تنها، دل تنگ...

"سر خود را مزن این گونه به سنگ، دل دیوانه تنها،دل تنگ
منشین در پس این بهت گران،
مدران،جامه جان را مدران
مکن ای خسته بر این بغض درنگ
دل دیوانه تنها، دل تنگ...
پیش این سنگ دلان قدر دل و سنگ یکی است،
قیل و قال زغن و بانگ شباهنگ یکی است
دیدی آن را که تو خواندی به جهان، یارترین
چه دل آزارترین شد، چه دل آزارترین
نه همین زردی و بیگانگی از حد گذراند
نه همین در غمت اینگونه نشاند،
با تو چون دشمن دارد سر جنگ،
دل دیوانه تنها، دل تنگ...
ناله از درد مکن،
آتشی را که در آن زیسته ای سرد مکن،
با غمش باز بمان،
سرخ رو باش از این عشق و سرافراز بمان
راه عشق است که همواره شود از خون رنگ،
دل دیوانه تنها، دل تنگ"

عجب مریضی هستم من !!!

سلام
خوب حقیقتشو بخواین انتظار ندارم آدمای زیادی این وبلاگ رو ببینن . اصلا اینو درست کردم که توش داد بزنم " دوستت دارم،نازترین و عزیزترین و دوست داشتنیترینم . میخوام یه جوری حالیت کنم میخوامت ، بگم که اگه نباشی من هم نیستم . حالا هر چقدر هم که دوست داری بهم بخند چون اینو هم دوست دارم . وقتی بلند و از ته دل میخندی انگار دنیا رو بهم داده باشن . بازم بخند گلم ، همیشه بخند ، با من بخند ، با من بمون . . . "

آره اینو برا یه نفر درست کردم پس اگه همون یه نفر اینا رو بینه برام کافیه . با این حال خوشحال میشم که دیگران هم بیان و بگن که ایا این حس رو دارن یا نه و کلی حرفهای دیگه .

دوستتون دارم .

فعلا . . . یا علی