گاهی یه حرفهایی میزنی که خودمم شک دارم واقعا مفهومشون رو دونسته باشی ، حرفهایی که باعث میشن فکر کنم اصلا دوستم نداری . خوب اگه دیروز در بارش باهم حرف نزده بودیم شاید اینجا هم در موردش چیزی نمینوشتم ولی خوب آخرش دلم طاقت نیاورد و بهت گفتم برا چی ناراحتم . خبر داری خیلی پر روئی البته اینو یه بار خودتم بهم گفته بودی ولی فکر نمیکردم دیگه تا این حد . . . خوب دیگه (^_^) راستی ناناز میبینی وقتی در مورد یه چیزی حرف میزنیم چقدر خوبه ؟ وقتی نمیگی حوصله ندارم و فلان و بهمان و اجازه میدی در مورد مشکلاتمون باهم بحث کنیم و دست آخر حتی اگه به یه نتیجه دلخواه هم نرسیم یه خوبی که برا من داره اینه که میفهمم واقعا منظورت از حرفهات چیه و واقعا میخواستی چی بگی ! یه خواهشی ازت دارم ، هر وقت دیدی ناراحتم سعی کن منو به حرف بیاری و اجازه بدی حرفهام رو تا اخر بزنم اونوقت میتونم خیلی راحت دلمو سبک کنم . خوب آخه هر حرفی رو که نمیشه به هر کسی گفت حد اقل من که اینطوریم آخه وقتی تو هستی چرا باید به یکی دیگه بگم ، وقتی به حرفهام گوش میدی حتی اگه تاییدشون هم نکنی میفهمم که وقعا برات مهمم و میفهمم که ناراحتیام و غصه هام برات مهم هستن همونطور که غم و غصه های تو برا من مهمن . . .
دوستت دارم فرشته کوچولو ...